- هکرها و متخصصین امنیت چگونه فرار می کنند؟ از منظر سینما :init-1 - ۱۰ شهریور ۱۴۰۱
- هر اصطلاح سئو در ۳۰ ثانیه؛ آموزش تخصصی واژه نامه سئو (Seo Terminology) و اصطلاحات بهینه سازی موتور های جستجو (لغتنامه سئو) - ۹ شهریور ۱۴۰۱
- چیستی نظم و بی نظمی؛ بررسی از دیدگاه مدیریتی، علوم شناختی و سیستمی (آشوب) - ۵ خرداد ۱۴۰۱
وقتی پدر شما بهتون تذکر میداد نظم داشته باشید یا ناظم مدرسه به دلیل بینظمی شما رو تنبیه میکرد و یا کارفرمای شما میگفت برای ما نظم اولویته، منظورشون چی بود؟ اصن نظم از منظر علمی یعنی چی؟ به کلیپ ۲۰ ثانیهایِ زیر یه نگاهی بندازین تا شروع کنیم…
این پست ترکیبی از صحبتهای ارائهشده در سال ۱۳۹۳ در جلسات سیستم و سایبرنتیک زیر نظر جناب آقای دکتر احسان تهامی (دکترای مهندسی-پزشکی) و صحبتهای دکتر ناصر حافظی مطلق (دکترای علوم شناختی) سال ۱۴۰۱و همچنین سخنرانی جناب آقای دکتر هادی شاهی (دکترای مدیریت کسبوکار) در سال ۱۳۹۴ در کافه اقتصاد هست و شخصاً هنوز ترکیب بهتری برای ارائه مبحث نظم و بینظمی پیدا نکردم.
قبل از هرچیز باید به یاد داشت که به ظاهر بشریت خیلی گرایش داره به ایجاد و کشف ارتباط بین اجزای مجموعهها، اینکه اشیاء مرتبط با هم رو کنارهم بذاره یا پروند های مربوط به یک فرایند رو کنار هم بچینه یا رابطه بین کلمات متقاطع تو جدول رو پیدا کنه یا حدس بزنه بین افراد چه رابطهای وجود داره یا حتی تو ذهنش بین ستاره ها خطکشی کنه و واسه دستههای ستاره کنار هم واسه خودش صور فلکی بسازه. آیا واقعا چنین ارتباطاتی به ذاته وجود دارن یا فقط ساخته و پرداخته ذهن ماست؟ قضاوت با شما.
دیدگاه مدیریتی در مورد نظم و بینظمی؛ رعایت اصول از پیش تعیین شده
سال ۱۳۹۴ زمانی که این افتخار رو داشتم که جلسات کافه اقتصاد حضور داشته باشم استاد عزیز جناب آقای دکتر شاهی این سؤال رو در حضور دانشجویان MBA، صاحبان کسبوکار و بازاریابها مطرح کردن:
به نظر شما نظم یعنی چی؟
هرکس از منظر خودش یه تعریفی ارائه داد:
دوستی از حضار عنوان کرد که: یعنی همه چی سروقت خودش انجام بشه؛ و با این جواب استاد مواجه شد:
– این یعنی سروقت بودن، آن تایم بودن.
دوست دیگه ای جواب داد: یعنی هر چیزی رو سر جای خودش بزاریم؛ و استاد دوباره گفت:
– این یعنی هر چیزی سر جای خودش گذاشتن (در مقیاس بزرگتر هممعنی با “عدل” به شمار میره).
درنهایت با توجه به این موضوع که جوابهای مطرحشده فقط می تونن شاخصهایی برای نظم باشن، تعریفی ارائه شد که این تعریف تا امروز هنوز تو ذهنم مونده؛ در هر سامانه و سیستمی بنا به شرایط خاصی که داره برای انجام فرایندها یک سری معیار در نظر گرفتهشده که اجزای (اشخاص، ابزار، قطعات و…) اون سامانه رو ملزم می کنه در راستای بهینهتر شدن کل سیستم خودشون رو با اون معیارها هماهنگ کنن.
نظم یعنی: هماهنگی اجزای یک مجموعه با معیارها و شاخصهای در نظر گرفتهشده در همون مجموعه.
وقتی شما در ساعت خاصی با فردی تماس میگیرید، خودتون رو با زمان از پیش تعیین شده هماهنگ کردید.
وقتی چیزی رو در جای خاصی قرار میدید، اون شیء رو با مکان از پیش تعیین شده هماهنگ کردید.
وقتی شما در زمان تعیینشده خاصی در مکان خاصی حضور دارید، شما خودتون رو هم با معیار زمان و هم مکان اون مجموعه هماهنگ کردید.
همچنین وقتی یک سری فعالیتهای برنامهریزیشده توسط مدیریتون رو انجام میدید، شما خودتون رو با معیارهای مدیرتون هماهنگ کردید.
در حقیقت هرچقدر که به مؤلفهها و شاخصهای یک مجموعه نزدیک بشید شما در اون مجموعه آدم منظمتری هستید.
حالا اگر سیستمی که در اون هستید عوض بشه هماهنگی معنی جدیدی به خودش میگیره، چون معیارها و شاخصها همراه سیستم عوض شدن و ممکنه شمایی که بهخوبی خودتون رو با شاخصهای قبلی هماهنگ کردین، تبدیل به یک آدم ناهماهنگ و درنتیجه بینظم بشین.
دقت کنین، آیا نظم داخل یک زمین ورزشی با نظم محل کار با نظم داخل یک پادگان نظامی از یک جنسن؟! مطمئناً نه.
مفهوم نظم در ذهن هر کس با دیگران فرق داره به دلیل اینکه معیار و شاخصهای مجموعههایی که در اون بودن فرق داشته؛ مثلاً نظم در نظر فردی که هرروز باید ساعت ۷ صبح سرکار باشه و ساعت سه بعدازظهر تعطیل بشه با فردی که شبکار بوده و شیفت کاریش از ساعت ۹ شب شروع شده فرق داره؛ یا نظم یک خانم خانهدار با یک خانم شاغل فرق داره، راحت میشه فهمید وقتی که کسی به شما میگه “نظم داشته باش” به احتمال زیادی داره به شما میگه که “خودت رو با معیارها (و قوانینی که من مدنظر دارم) هماهنگ کن”.
به این موضوع دقت کنید که وقتی خانواده، کارفرما یا مدیری به شما میگه “یکم نظم داشته باش و به کارهات نظم بده” یعنی یکم با معیارها و ملاک هایی که (توی این زمان و مکان توسط ما) تعیینشده خودت رو هماهنگ و منطبق کن.
دیدگاه علوم شناختی در مورد نظم و بی نظمی؛ الگو! آیا واقعا نظمی هست یا فقط توهم ذهن ماست؟
این قسمت یکم تخصصیتر به نظر میاد…
خود شاخه علوم شناختی و پژوهش علمی دربارهٔ ذهن و مغز دریایی از مطالب جدید و بسیار عجیبه، پس فقط به قسمتی ازحرف های دکتر ناصر حافظی مطلق اشاره می کنم که مربوط به موضوع ماست. در حقیقت طبق مباحثی که ایشون مطرح کردن، یکی از توانایی های ذهن به نام “الگویابی” (Pattern recognition) از زمان نوزادی در حال شکل گرفتنه که ناخوداگاه سعی در پیدا کردن الگوهای مختلف بین چیزها داره (هرچیزی)، زمانی که فردی نتونه با توجه به مواردی که تو ذهنش شکل گرفته در مجموعه ای خاص الگویی پیدا کنه، به اون مجموعه لقب “نامنظم” میده (مثه زمانی که مادر شما به اتاق شما میومد و به شما یادآوری می کرد که اتفاقا شما چقدر به هم ریخته اس… اتاق شما در ذهن مادر شما از هیچ الگویی پیروی نمیکرده) ولی بهمحض کشف قواعد و روابط یا همون تشخیص الگو، میشه فرایندها رو طبق یک سری از فرمولها و قوانین دستهبندی کرد و فهمید، حتی تا حدودی حرکات بعدی رو هم در اون مجموعه پیشبینی کرد؛ یه چیزی مثل کلیپی که اول دیدین.
دیدگاه کلنگری(سیستمی)؛ همه چیز یه نظم خاصی داره…
این قسمت خیلی تخصصیتر به نظر میاد…
وقتی مجموعه صحبتها و مباحث سال ۹۴ در نشستهای سیستم و سایبرنتیک زیر نظر جناب آقای دکتر احسان تهامی مطرح شد، شخصا برای من نظریه آشوب بسیار جدید و نو بود. همیشه به این فکر میکردم که مفهوم “بینظمی در دل نظم” یا “نظم در دل بی نظمی” یعنی چی؟
مختصر بگم، طبق نظریه آشوب (Chaos theory) وقتی شما بینظمیای رو درک میکنید و به نظرتون یک مجموعه بینظمه در حقیقت شما در حال درک کردن بخش کوچکی از یک مجموعه بزرگتر هستید؛ به همین دلیل ذهن شما قادر نیست در بین اجزای اون مجموعه، فرمول یا خطی مشی خاصی استنتاج کنه (روابط و اثر اجزا روی هم برای شما قابل درک نیست و معیاری برای دستهبندی به نظرتون نمیرسه)، همه چی درهمبرهم و آشوب گونه به نظر میرسه، انگار هیچ قانون و قاعدهای نیست (در ترمودینامیک و “نظریه اطلاعات” با عنوان “آنتروپی” شناخته میشه که کاهشش باعث افزایش نظم میشه).
این در صورتیه که اگر شما در یک مقیاس بزرگتر به همون مجموعه نگاه کنید و چهارچوبهای دیدتون رو بازتر بشه، خیلی احتمال و امکانش زیاده که شما نظم جاری در کل مجموعه رو درک کنید و میفهمید که بینظمی فقط در ذهن و درک شما بوده.
طبق بسیاری از نظریهها مثل تئوری آشوب، نظمی در تمامی جهان وجود داره و بشریت سعی میکنه از راههای مختلفی مثل علم این نظم رو کشف و فرمولهسازیش کنه تا با استفاده از فرمولهای بهدستآمده حرکات بعدی سامانهها، اجتماع، افراد، سیاست، طبیعت و… رو پیشبینی کنه.
در ادامه شاید بد نباشه بدونیم:
- شاید مهمترین ابزار برای ایجاد نظم “دستهبندی” کردنه، بر اساس رنگ، بر اساس جنس، بر اساس نوع، بر اساس زمان انجام کار… و به دلیل همین نکته ما سعی داریم هر چیزی در اطرافمون رو در یک دسته خاص قرار بدیم که بتونیم در زمان نیاز سریعتر بهش دسترسی داشته باشیم.
- شاید مهمترین ابزاری که به کمک دستهبندی می تونه تثبیتکننده نظم در یک مجموعه باشه، قانون باشه. قوانین تقریباً همون حد کف و سقف معیارها به شمار میرن.
- شاید مهمترین کاربرد نظم پیشبینی آینده یک سامانه باشه، وقتی یک فرمول بر اساس سرعت، شتاب، زمان و جرم طراحی میکنیم بیشتر به این دلیله که می خوایم مختصات یک شیء رو در یک زمان خاص پیشبینی کنیم، زمانی که نظمی در کار نباشه، فرمولی ساخته نمیشه، پس پیشبینیای از آینده هم در کار نیست.
و در انتها به یاد داشته باشید : برقراری نظم بیشترین کنترل (Controlling) رو برای مدیریت و پیشبینی احتمالات یک مجموعه به وجود میاره.